این در حالیست که دولت سوریه در سال 2013 تحت نظر سازمان ملل متحد خلع سلاح شیمیایی شد، و هنوز کار تحقیقات برای بررسی ادعای کاربرد سلاح شیمیایی در دوما به سرانجام نرسیده و تایید نشده بود. حمله به سوریه قبل از تایید رسمی کاربرد سلاح شیمیایی بیش از پیش این ادعا را متزلزل ساخته و نشان می دهد که آمریکا و متحدانش تنها برای مشروعیت بخشی به اقدام خود و توجیه حمله نظامی به یک کشور مستقل ادعای کاربرد سلاح شیمیایی را پیش کشیده اند. تاکتیکی که در سال 2003 در حمله به عراق نیز به کاربستند اما پس از جنگ دروغ بودن ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و سندسازی آمریکا و انگلیس در این باره بر ملا و موجب رسوایی مقامات وقت این کشورها شد.
در تجزیه و تحلیلهایی که در بررسی اهداف کشورهای امریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه صورت گرفته همگی بر این نکته تاکید دارند که این کشورها در حملات خود اهدافی غیر از آنچه را رسما اعلام کرده اند جستجو و تعقیب می کنند. برخی این اهداف را تلاشی برای سرپوش نهادن بر ناکامیهای سیاسی این دولتها، برخی فرافکنی و تلاشی برای انحراف افکار عمومی ملتها و کم کردن فشار تقاضاها و مشکلات داخلی، برخی اقدامی برای جلب نظر و رضایت متحدان منطقه ای، برخی تلاشی برای استمرار سیاست دوشیدن کشورهای نفت خیز منطقه، برخی زمینه سازی برای رونق دادن به صنایع نظامی و کمک به ایجاد رونق اقتصادی، و برخی تلاشی برای جان تازه بخشیدن به تروریستهای در حال زوال در سوریه، و برخی فشار بر روسیه و ایران در تعقیب سیاستهای منطقه ای و بین المللی معرفی کرده اند.
هریک از این تحلیلها بخشی از اهداف ائتلاف حمله کننده به سوریه را به تصویر می کشد. اما اینکه در شرایط کنونی که غوطه شرقی آزاد شده و دولت سوریه می رود تا پازل تسلط خود بر کل سرزمینش را کامل کند حمله صورت گرفته، به نظر می رسد هدف اصلی تاثیر گذاری بر نظم منطقه ای در حال ظهوری است که می تواند نظم بین المللی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه روابط بین الملل نشان می دهد نظم های بین المللی و نظم های منطقه همواره بعد از جنگها و رویدادهای بزرگ پدیدار شده اند. مرور رویدادهای یکصد سال اخیر نشان می دهد این وضع بیش از هرجای دیگر در خاورمیانه قابل مشاهده است. در نظم های برآمده بعد از جنگها و رویدادهای بزرگ، کشورهای پیروز و موفق موقعیت برتر و برجسته تری را در ساختار بین المللی پیدا کرده، و کشورهای ناکام تضعیف شده و یا موقعیت و جایگاه خود را از دست داده اند.
تحولات کشورهای خاورمیانه بویژه سوریه در یک دهه اخیر بیش از آنکه یک منازعه و جنگ داخلی و منطقه ای باشد یک نبرد بین المللی بین قدرتهای بزرگ و بازیگران بزرگ منطقه بوده است. امریکا و متحدانش با آغاز این تحولات در اواخر سال 2011 اجرای طرح خاورمیانه بزرگ را در دستور کار داشتند و کوشیدند نظم منطقه ای مورد نظر خود را با اجرای این طرح بوجود آورند و بر دیگران تحمیل کنند. با گذشت حدود هشت سال از این تلاشها نه تنها این هدف به تحقق نپیوسته بلکه روند امور بر خلاف آن به جریان افتاده است. روندی که دورنمای انطباق نظم منطقه ای در خاورمیانه را با نظم مورد نظر قدرتهای بزرگ بسیار تیره، و شکل گیری نظمی متفاوت با آن را نشان می دهد. پیروزیهای پی در پی سوریه این روند را تقویت کرده و سرعت بخشیده است. تداوم این وضعیت به ظهور نظمی منتهی می شود که در سطح بین المللی تقویت موقعیت بین المللی روسیه، و در سطح منطقه ای تقویت جایگاه ایران را در پی دارد. بنابر این می تواند به تغییر و جابجایی قدرت و نقش بازیگران در ساختارها بویژه در ساختار منطقه ای منجر شود. تغییری که بر اثر آن نقش و موقعیت امریکا، انگلیس، فرانسه و متحدین منطقه ای آنها تضعیف و در مقابل نقش و موقعیت رقبای آنها تقویت می گردد.
بر این اساس باید هدف ائتلاف حمله کننده به سوریه را بعد از پیروزیهای غوطه شرقی تلاشی برای تاثیرگذاری بر این روند و در صورت امکان تغییر آن دانست. اما به نظر می رسد با جابجا شدن ساختار عمودی و سلسله مراتبی قدرت با ساختار افقی قدرت، در سطح بین المللی و منطقه ای، و برجسته شدن نقش بازیگران غیر دولتی در خاورمیانه، تاریخ مصرف راهبردی را که یک یا چند کشور بتوانند با حمله نظامی محدود، مانع شکل گیری نظم در حال ظهور شوند منقضی کرده است. از این رو به نظر نمی رسد با این حمله هدف مورد نظر ائتلاف حمله کننده به سوریه تحقق یابد.
*عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
نظر شما